
سلام به همه ی شما دوستان عزیز
هیچ فرقی نداره از کدوم دانشگاه ، رشته ، وبلاگ ، شهر و ... به این وب سر می زنید
فقط می خواستم بگم همگی به این وبلاگ خوش آمدید
عید همگی مبارک باشه و همیشه شاد و سرحال باشید
تا صورت جان بود و جهان بود، علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود
مسجود ملائک که شد آدم ز علی بــود
آدم چو یکی، قبله و معبــود علـــی بود
ولادت مولای متقیان، علی (ع) و روز پدر بر همه شیعیان مبارکباد.
شاعر دنیا، من اگه بودم
آغاز شعرم، با کلام پدرم بود
تشنه تو صحرا، من اگه بودم
آب حیاتم توی دست پدرم بود
وای اگه گندم،پوست تنم بود
اون که با دستاش، منو می کاشت پدرم بود
ریشمو تو خاک اگه می ذاشت پدرم بود
پدر جونه، پدر روحه، پدر دینه و ایمونه
پدر خسته، پدر بیزار،از این دنیای دیوونه
پدر نوره، پدر امّید، پدر عشقه که می مونه
پدر خندون، ولی گریون، از این دنیای دیوونه
از این دنیای دیوونه

شاد باشید
با عرض معذرت از هم وبلاگی های عزیز که زود تر از موقع آپ کردم ... آخه مطلب جالب بووود دلم نیومد صبر کنم ...

طریقه درس خواندن های آخر ترم
دخترها:
بعضی از اونا واقاً می خونند وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند
بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست …
یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد برای هم قصه بی بی چساره تعریف می کنند.
و اما پسر ها:
یا درس نمی خونند یا وقتی می خواند بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه …
یه کم که درس خوندند یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند
و به یه چیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندند بلند میشند میرن استراحت می کنند بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند . وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند برای خودشون تقسیمش می کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت کنند . حین استراحت حسشون تموم میشه
حال ندارند برند بخونند ولی چون می دونند فردا امتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون.
همینجور که می خونند هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنند(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون میاد) بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یه چیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاش بپرسند یه کم به معلمشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده . خلاصه آخرش نمیرسند کتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره به همین سادگی
_______________________________________
اهل دانشگاهم روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم خرده عقلی سر سوزن شوقی
اهل دانشگاهم پیشه ام گپ زدن است
گاه گاهی می نویسم تکلیف * می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست * که در آن زندانیست * دلتان زنده شود
چه خیالی چه خیالی میدانم * گپ زدن بیهوده است
خوب میدانم دانشم بیهوده است
استاد از من پرسید * چقدر نمره ز من می خواهی
من از او پرسیدم * دل خوش سیری چند
اهل دانشگاهم * قبله ام آموزش
جانمازم جزوه * مشق از پنجره ها میگیرم
همه ذرات وجودم متبلور شده است
درسهایم را وقتی می خوانم * که خروس می کشد خمیازه
مرغ و ماهی خواب است
خوب یادم هست * مدرسه باغ آزادی بود
درس بی کرنش می خواندیم * نمره بی خواهش می آوردیم
تا معلم پارازیت می انداخت * همه غش می کردیم
کلاس چقدر زیبا بودو معلم چقدر حوصله داشت
درس خواندن آنروز * مثل یک بازی بود
کم کمک دور شدم از آنجا * بار خود را بستم
عاقبت رفتم در دانشگاه * به محیط خشن آموزش
و به دانشکده علوم انسانی صدرا سرایت کردم * رفتم از پله ها بالا
چیزها دیدم در دانشگاه
من گدایی دیدم در آخر ترم * در به در می گشت
یک نمره قبولی می خواست
من کسی را دیدم * از دیدن یک نمره ده
دم دانشگاه پشتک می زد
همه جا پیدا بود * همه جا را دیدم
بارش اشک از نمره تک * جنگ آموزش با دانشجو
حذف یک درس به فرماندهی کامپیوتر
فتح یک ترم به دست ترمیم * قتل یک لبخند در آخر ترم
همه را من دیدم * من در این دانشگاه در به در و ویرانم
من به یک نمره نا قابل ده خشنودم * من به لیسانس قناعت دارم
من نمی خندم اگر دوست من می افتد
من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دو برابر بکنند
و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد
من در این دانشگاه * در سراشیب کسالت هستم
خوب می دانم استاد * کی کوئیز می گیرد
برگه حذف کجاست * زمین و سالن ورزشی آن مال من است
تریا،نقلیه،دانشکده از آن من است
ما بدانیم اگر سلف نباشد * همگی می میریم
و اگر حذف نباشد * همگی مشروطیم
نپرسیم که در قیمه چرا گوشت نبود
کار ما نیست شناسایی مسئول غذا
کار ما نیست ............
شاد باشید ..... و امتحانات خوبی داشته باشید